متن دکلمه پاییز از جواد کرد
رد پای پاییز میان خش خش کفشهای کتانی تو
میان پرسه های بی منطق من وعبور چمدان تنفر برانگیز تو
رد پای پاییز میان قه قهه زدنهایی که زرد شد
میان چشمهای دوخته به جاده ای که خیس شد
پاییز عزیزم آخر این چه وقت آمدنت بود
روزهاست چشم به راه تو هستم
چه بیراهه ها که نرفتم و چه جاده های
بی انتهایی که میان این همه اتفاق فقط
تو را کم داشتم که آمدی
تو را با صدای بهت زده خاطراتمان صدای خس خس مخفیانه نفسهای من
و گرم کردن دستای تو در جیب پالتوی سرما زده من صدای خندهایت که
آمیخته با خش خش برگهاست پشت زیباترین کوچه باغ زندگی