متن آهنگ دلبر از مهراس
کوتاه اومدم هر چی دیدم ازت من چیزی نمیگم و میرم فقط
تو با کارات منو پیرم کردی این موهای سفیدم منو پیرم نکرد
تو بد کردی به من بیرحمی تر کردی چشامو حالا میخندی
تو بد کردی لعنتی بد کردی شب گردی روزاتو با کی سر کردی
که میخندی به من چشاتو میبندی رو من
الان که زوده تو بعدا میفهمی کی بودم
نازی مثل ارتش هیتلر همون قدر کشنده همونقدر هم نامرد
مسکنی مثل مرفین همونقدر آرامش بخش همونقدر اعتیاداور
خاصی مثل عطر رو لباسم که هیشکی مثلشو نداره
میخوام فریاد بکشم ولی لامصب این هنجرم حسشو نداره
ببینم تو هم مثل من این روزا دلشورمو داری
یادته میگفتی کنارم به ارامش دچاری
من خود خودم خواستم که الزایمر بگیرم
تو برگشتی که چیارو یادم بیاری
تو که الان عشقتو داری خوشی باهاش
به خیالت منم مثل تو بی دردم
میگفتی برم کسیو مثل من پیدا نمیکنی
نه فکر کردی دنبال مثل تو میکردم
معذرت خواستم ازت هی واسه کارا که نکردم
این جهنم شد تقاص اون گناه ها که نکردم
سخته دوریت برام خودت میدونی چه آشوبم
سخته با گریه بهت بگم عالیم خوبم
شایدم تقصیر تو نیست عمرمو دادم به باد
از چشات افتادم جا نداشتم افتادم به پات
شایدم خسته بودی از من که خواستی نباشی
حالا هم هر جا که هستی ایشالله خسته نباشی
که میخندی به من چشاتو میبندی رو من
الان که زوده تو بعدا میفهمی کی بودم
نازی ولی بدجوری زدی توی پرم
تو نازی ولی عکسات که مهربون ترن
بازی با منم بازی من که صد قدم
باهات اومدم زدی جلو حرفم نزدم
راستی به من رسیدی هفت خط شدی
یا من نجاتت دادم از همه میخوردی کلک
کاشکی این کاشکیا نبودن مثل زنبور بودی
نیش میزدی میمردی درک
بهت میگفتم ادامه بدیم آخرش با من
تو بازم دروغ بگو هی لعنتی باورش با من
تو مهرت به این دلم نشست پا شدی خودت
تو بی مهری کن آبان و آذرش با من
این فکرا همش منو عصبی میکنن
از خودمم دیگه من لعنتی بی خودم
این قرصا منو هر هفته بستری میکنن
گفتم باهام تلخ نباش میشینم تلخی میخورم
ساقی امشب کر شدم از بس صداهاشون میاد
مستی درد و فقط تلو تلو خوردن که نیست
ساقی امشب بی خودم ساقی امشب بد پرم
حالمو نگاه نکن پیک منو پر تر بریز
ساقی امشب یا تهش مرگه یا که میاد پیشم
این آدما دورم زندگیمو نحس کردن
ساقی بسه دیگه با این چیزا آروم نمیشم
ساقی بسه دیگه من پیکمو برعکس کردم
که میخندی به من چشاتو میبندی رو من
الان که زوده تو بعدا میفهمی کی بودم